تک پارتی درخواستی
از سونگمین بزار وقتی اکسمون به زور مجبورمون کرده بریم خونش و ما گوشیمون رو جواب نمیدیم او اون خیلی نگران میشه و میاد دنبالمون و میبینه اکسمون داره سرمون داد میزنه و میخواد بهمون اسیب بزنه
#تک_پارتی
#درخواستی
#سونگمین
سونگمین کمپانی بودم بارون داشت میبارید تو هم رفته بودی بیرون قدم بزنی دیگه داشتی برمیگشتی به خونه که اکس مریضت رو دیدی که داره میاد سمتت
اکست:اوه خانم چه عجب دیدیمت
ات:خفشو
اکست:او با کی
ات:باتو
اکست:تا همین چند ماه پیش که دوس داشتی صدامو بشنوی بعد الان میگی خفه شو
ات:خودت داری میگی چند ماه پیش من اون ات چند ماه پیش نیستم
اکست:به هر حال تو هنوز مال منی
ات:کی گفته من دوس پسر دارم
اکست:کدوم کصکشیه
ات:هق نداری راجب سونگمین اینجوری بگی
اکست:میگم خوبم میگم هر چی دلم بخواد بهش میگم تو هم هیچ غلطی نمیتونی کنی
(ات تو گوشش زد)
اکست:اوه جرعت پیدا کردی(دستت رو گرفت و برد سمت ماشینش و رفتین به سمت خونه اکست)[تو ماشین]
ات:چرا سوارم کردی اصلا کجا داریم میریم چیکارم داری...
اکست:چقدر زر میزنی😤
(رسیدین)
اکست:پیاده شو
ات:چرا؟
اکست:میگم پیاده شو(داد)
ات:خو بابا پیاده شدم
اکست:بیا پایین
(ات پیاده شد اکسش دستش رو گرفت و به داخل خونه برد)
ات:چرا اینجا آوردیم
اکست:آوردم ثابت کنم که مال کی هستی
ات:چی...منظ...ظورت..چی..چیه
[گوشیش زنگ خورد]
اکست:کدوم خریه....اوه سونگین همون دوست پسرت(قطع کرد)(سونگمین چند بار زنگ زد و اکست بازم قطع کرد)
سونگمین ویو:
از کمپانی برگشتم رفتم خونه دیدم ات نیست بهش زنگ زدم جواب نداد گفتم شاید دستش بنده یه چند بار دیگه زنگ زدم ولی هر سری قطع کرد دیگه نگرانش شدم از روی ویپینش رفتم دنبالش رسیدم به یه خونه وقتی وارد شدم دیدم یه پسره همش داره سر ات داد میزنه
ویو ات:
چرا نمیزاری گوشیو جواب بدممممممممم بدهه میخوام باهاش حرف بزنممممم
اکست:خفه شو یبار دیگه ببین...(با داد)میخواست ادامه حرفش رو بزنه که با گرفته شدن یقش توسط کسی رو شو برگردوند سونگمین بود پرتش کرد اونور
سونگمین:ات حالت خوبه چرا گوشیو جوار نمیدادی نگرانت شدم
ات:سونگمین من خوبم بیا بریم
[از اکس ات شکایت کردن و به خوبی و خوشی زندگی کردن]
*پایان*
#تک_پارتی
#درخواستی
#سونگمین
سونگمین کمپانی بودم بارون داشت میبارید تو هم رفته بودی بیرون قدم بزنی دیگه داشتی برمیگشتی به خونه که اکس مریضت رو دیدی که داره میاد سمتت
اکست:اوه خانم چه عجب دیدیمت
ات:خفشو
اکست:او با کی
ات:باتو
اکست:تا همین چند ماه پیش که دوس داشتی صدامو بشنوی بعد الان میگی خفه شو
ات:خودت داری میگی چند ماه پیش من اون ات چند ماه پیش نیستم
اکست:به هر حال تو هنوز مال منی
ات:کی گفته من دوس پسر دارم
اکست:کدوم کصکشیه
ات:هق نداری راجب سونگمین اینجوری بگی
اکست:میگم خوبم میگم هر چی دلم بخواد بهش میگم تو هم هیچ غلطی نمیتونی کنی
(ات تو گوشش زد)
اکست:اوه جرعت پیدا کردی(دستت رو گرفت و برد سمت ماشینش و رفتین به سمت خونه اکست)[تو ماشین]
ات:چرا سوارم کردی اصلا کجا داریم میریم چیکارم داری...
اکست:چقدر زر میزنی😤
(رسیدین)
اکست:پیاده شو
ات:چرا؟
اکست:میگم پیاده شو(داد)
ات:خو بابا پیاده شدم
اکست:بیا پایین
(ات پیاده شد اکسش دستش رو گرفت و به داخل خونه برد)
ات:چرا اینجا آوردیم
اکست:آوردم ثابت کنم که مال کی هستی
ات:چی...منظ...ظورت..چی..چیه
[گوشیش زنگ خورد]
اکست:کدوم خریه....اوه سونگین همون دوست پسرت(قطع کرد)(سونگمین چند بار زنگ زد و اکست بازم قطع کرد)
سونگمین ویو:
از کمپانی برگشتم رفتم خونه دیدم ات نیست بهش زنگ زدم جواب نداد گفتم شاید دستش بنده یه چند بار دیگه زنگ زدم ولی هر سری قطع کرد دیگه نگرانش شدم از روی ویپینش رفتم دنبالش رسیدم به یه خونه وقتی وارد شدم دیدم یه پسره همش داره سر ات داد میزنه
ویو ات:
چرا نمیزاری گوشیو جواب بدممممممممم بدهه میخوام باهاش حرف بزنممممم
اکست:خفه شو یبار دیگه ببین...(با داد)میخواست ادامه حرفش رو بزنه که با گرفته شدن یقش توسط کسی رو شو برگردوند سونگمین بود پرتش کرد اونور
سونگمین:ات حالت خوبه چرا گوشیو جوار نمیدادی نگرانت شدم
ات:سونگمین من خوبم بیا بریم
[از اکس ات شکایت کردن و به خوبی و خوشی زندگی کردن]
*پایان*
- ۱۶.۸k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط